کد مطلب:312364 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

روایت دوم
امام زین العابدین حضرت سجاد (ع) لحظه های جاودانه ی شهادت امام حسین (ع) و برخی از یاوران نزدیكش را این گونه ترسیم می فرماید:

لما اشتد الامر بالحسین بن علی بن ابی طالب (س) نظر الیه من كان معه فاذا هو بخلافهم، لانهم كلما اشتد الامر تغیرت الوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجلت قلوبهم و كان الحسین (ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم و تهدی ء جوارحهم و تسكن نفوسهم [1] .

وقتی كار جنگ بالا گرفت و نبرد با حسین بن علی (ع) به اوج رسید، كسانی كه با او بودند، او را می دیدند كه وضع و حالی خلاف آنان دارد. هر چه نبرد سخت تر می شد، رنگ آنان از رخ می رفت و بدن هاشان به لرزه می افتاد و دل هاشان را ترس برمی داشت. امام حسین (ع) و برخی از كسانی كه از یاران نزدیك او به شمار می آمدند، با شدت گرفتن نبرد رنگ چهره هاشان درخشان تر می شد، بدن هاشان آرام تر می نمود و دل هاشان آرامش می گرفت.

این قبیله ی نور با ادراك حقیقت ایمان به اوج آن بال گشوده اند و قلب های شفاف و آینه وار آنان محل تجلیات حق گشته و جسم خاكی آنان در هاله ای نور فرو رفته



[ صفحه 234]



است. نورانیت پیكر خاكی [2] و آرامش و سكون [3] بیرونی (جوارح) و درونی (نفوس) آنان، از آثار ایمان ژرف آنان به خداوند و رسول او و ائمه (ع) و معارف بلند اسلام از مبدأ تا معاد است.

امام سجاد (ع) در كلامی دیگر در مناجات با پرودرگار خویش، منشأ آرامش و سكون اولیای خداوند را این گونه بازگو می كند:

الهی بك هامت القلوب الوالهة و علی معرفتك جمعت العقول المتباینة، فلا تطمئن القلوب الا بذكراك و لا تسكن النفوس الا عند رؤیاك [4] .

خدای من، دل های شیدا حیران تواند و همه ی خردهای ناهمساز بر معرفت تو دمسازند. دل ها جز به یاد تو آرامش نمی گیرند و جان ها جز به دیدار تو آرام نمی یابند.

اینك بعد از اندیشه در این چند جمله ی مناجات امام سجاد (ع) بنگرید كه امیرمؤمنان (ع) رؤیت خداوند را چگونه شرح و بیان می كند:

جاء حبر امیرالمؤمنین - صلوات الله علیه - فقال: یا امیرالمؤمنین هل رأیت ربك حین عبدته؟ قال: فقال: ویلك ما كنت اعبد ربا لم أره. قال: و كیف رؤیته؟ قال: ویلك لا تدركه العیون فی مشاهدة الابصار ولكن رأته القلوب بحقائق الایمان [5] .



[ صفحه 235]



دانایی از اهل كتاب به نزد امیرمؤمنان آمد و پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا پروردگارت را به هنگام عبادت دیده ای؟ امام فرمود: وای بر تو، من پروردگاری را كه نبینم عبادت نمی كنم. او پرسید: دیدار خداوند چگونه است؟ امام فرمود: وای بر تو؛ چشم ها در مشاهده ی بصری او را درك نمی كنند، بلكه دل ها او را در حقیقت ایمان می بینند.

به راستی سیدالشهدا (ع) و یاران برتر او مانند عباس بن علی (ع)، به سبب دسترس به حقیقت ایمان، چشم دل به جمال جمیل حق گشودند و از دریچه ی نگاه ایمان به قامت محبوب حقیقی نگریستند. آنان با سری پر شور از عشق پروردگار، با اطمینان و سكون نفس، جان خود را سپر تیر بلا كردند و غیر دوست را با همتی مردانه به كناری نهادند.


[1] بحارالانوار، ج 44، ص 297؛ معاني الاخبار، ص 288.

[2] دشمنان امام حسين (ع) نيز با وجود آن همه سياهي و تباهي، نورانيت پيكر پاك حسين (ع) را اين چنين گزارش كرده اند: «هلال بن نافع مي گويد: كشته اي نديده ام كه در خون خود غلتان باشد، ولي چهره اش نوراني تر از حسين (ع) باشد. نور چهره و جمال پرهيبت او مرا از انديشه ي كشتنش بازداشت». بحارالانوار، ج 45، ص 57؛ اللهوف، ص 113؛ خصائص الحسينية، ص 236.

[3] در قرآن مي خوانيم: «هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم (فتح: 4)؛ اوست كه سكينه و آرامش را در دل هاي مؤمنان نهاد تا بر ايمان خويش بيفزايند» و در ذيل آن در روايات اهل بيت (ع) مي يابيم: كه «سكينه» همان «ايمان» دانسته شده است: الكافي، ج 2، ص 15، ج 1 و 3 (باب في ان السكينه هي الايمان). زواياي ديگر اين موضوع در فصل «آيينه ي زيارات» خواهد آمد.

[4] الصحيفة السجادية الجامعة، ص 418؛ مفاتيح الجنان، ص 128 مناجاة الذاكرين.

[5] الكافي، ج 1، ص 97، ح 6 (باب في ابطال الرؤية).